- به طور قابل فهم
أمر مفهوم
معنی به طور قابل فهم - جستجوی لغت در جدول جو
- به طور قابل فهم
Intelligibly
- به طور قابل فهم
de manière intelligible
- به طور قابل فهم
verständlich
- به طور قابل فهم
समझने योग्य
- به طور قابل فهم
قابل فہم طریقے سے
- به طور قابل فهم
বোঝার যোগ্যভাবে
- به طور قابل فهم
kwa njia inayoweza kueleweka
- به طور قابل فهم
anlaşılır bir şekilde
- به طور قابل فهم
이해할 수 있게
- به طور قابل فهم
分かりやすく
- به طور قابل فهم
בצורה מובנת
- به طور قابل فهم
secara dapat dipahami
- به طور قابل فهم
зрозуміло
- به طور قابل فهم
понятно
- به طور قابل فهم
begrijpelijk
- به طور قابل فهم
de manera inteligible
- به طور قابل فهم
in modo intelligibile
- به طور قابل فهم
de maneira inteligível
- به طور قابل فهم
可理解地
- به طور قابل فهم
zrozumiale
- به طور قابل فهم
อย่างเข้าใจได้
